سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بنده آجل و پایان آن را مى‏دید ، با آرزو و فریبندگیش دشمنى مى‏ورزید . [نهج البلاغه]
داستان سرا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» داستان جالب مسابقه

داستان جالب مسابقه
یک روزنامه انگلیسی مسابقه خوانندگان را برگزار کرد و قول داد به کسی که در این مسابقه پیروز شود، جایزه کلانی خواهد داد.
سوأل مسابقه این بود که یک بالون حامل سه دانشمند بزرگ جهان است. یکی از آنها دانشمند علم حفاظت از محیط زیست و یکی از آنها دانشمند بزرگ انرژی اتمی و یکی دیگر دانشمند غلات است. همه کارهایشان بسیار مهم است و با زندگی مردم رابطه نزدیک دارند و بدون هر کدام زمین با مصیبت بزرگی مواجه خواهد شد. اما بدلیل کمبود سوخت ، بالون بزدوی به زمین می افتد و باید با بیرون انداختن یک نفر، از سقوط خودداری کند. تحت همین وضعیت شما کدام را انتخاب خواهید کرد؟   
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 93/9/7 :: ساعت 7:29 صبح )
»» داستان آموزنده توهم قفل

داستان آموزنده توهم قفل

پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.
آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد
و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید
نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید».
پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل
نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.
نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در
گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت
در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! 

  

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 93/9/7 :: ساعت 7:29 صبح )
»» داستان کوتاه نجات زندگی

داستان کوتاه نجات زندگی
روزی مرد میانسالی که کنار استخر ایستاده بود،زندگی خود رابه خطر انذاخت تا جوانی راکه درآب افتاده بود و دست و پا میزد ،نجات دهد…  
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 93/9/7 :: ساعت 7:28 صبح )
»» داستان تحمل درد آمپول

داستان تحمل درد آمپول

یادم می یاد وقتی پسرم 3 ،4 ساله بود باید هر چند یکبار برای زدن واکسن به درمانگاه می رفتیم.
طبیعتا مثل خیلی از بچه های کوچک پسرم دل خوشی از آمپول زدن نداشت و همیشه در موقع آمپول زدن اشکش روان بود.
یکبار که مسئولیت بردن پسرم به درمانگاه توسط همسرم به من سپرده شده بود. داشتم فکر می کردم که چگونه می توانم به پسرم یاد بدم که بر ترس و درد ناشی از سوزن غلبه کند. تصمیم گرفتم با تجربه ای که از دوران بچه گی خودم داشتم حداقل بهتر از والدینم عمل کنم: یادم میآد وقتی بچه بودم از آمپول خیلی می ترسیدم و دلداری های مادرم نه تنها کمکی به من نمی کرد بلکه بیشتر من را رنج می داد. چون ایشان مرتبا برای اینکه به من روحیه بده تکرار می کرد  آمپول اصلا درد نداره…! و وقتی من درد را حس می کردم یادم میآد که خیلی عصبانی می شدم چون احساس می کردم ناراحتی من برای مادرم مهم نیست و فقط می خواد منو گول بزنه…. هر چند که مادرم چنین نیتی نداشت. و این باعث می شد که ترس من از سوزن تا مدتها ادامه پیدا کنه…
خلاصه حالا می خواستم در این موقعیت توانایی خودم رو در تربیت بچه خودم امتحان کنم و به پسرم یاد بدم که چطور تحمل خودش رو بالا ببره! بنابراین بهش توضیح دادم که الان داریم به درمانگاه می رویم و قراره که یک یا دو آمپول بهش بزنند… حالت نگرانی و دلهره را می شد در چهره پسرم دید در ادامه توضیح دادم که این تجربه دردناکی خواهد بود. 

  

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( جمعه 93/9/7 :: ساعت 7:28 صبح )
»» داستان جالب صورت حساب، داستان کوتاه و جالب صورت حساب، داستان جذا

داستان جالب صورت حساب

جانی ساعت 2 از محل کارش بیرون آمد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.
چند رستوران گرانقیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود :ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار، جانی معطل نکرد و داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت: ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.
گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت: خودشان می فهمند که من نخوردم!
اما جانی موقعی فهمید که این شیوه آن رستوران برای کلاهبرداری است که رفت جلو صندوق و متصدی رستوران پول همه غذاها رو حساب کرد و گفت 15 دلار و 10 سنت. 


برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 93/8/1 :: ساعت 10:19 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

داستان آموزنده گنج غلام
داستان زیبا و خواندنی قورباغه، داستان خواندنی قورباغه
داستان آموزنده، داستان آموزنده تاثیر قرآن, ای کاش با مادرم عکسی
داستان جالب چهار فصل زندگی، داستان چهار فصل زندگی
داستان کوتاه راننده اتوبوس – طنز، داستان کوتاه راننده اتوبوس، دا
داستان یک روحانی با 7 دختر!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 13
>> بازدید دیروز: 12
>> مجموع بازدیدها: 128042
» درباره من

داستان سرا

» پیوندهای روزانه

آموزش قوانین حقوقی خانواده [1]
[آرشیو(1)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حکایت پرخوری و عبادت . داستان “اتاق بادکنکی” . داستان “سرانجام عشق لیلا و منصور” . داستان آموزنده تخته سنگ، داستان جذاب تخته سنگ، داستان کوتاه تخته . داستان آموزنده سنگ مرمر, استفاده از هر موقعیتی . داستان آموزنده شرافت و مردانگی، داستان کوتاه شرافت و مردانگی، دا . داستان آموزنده شکست غیر ممکن . داستان آموزنده عشق و نفرت, داستان آموزنده دعای مادر, داستان آموز . داستان آموزنده عکاسی خدا، داستان کوتاه عکاسی خدا، داستان کوتاه و . داستان آموزنده لوح زندگی . داستان آموزنده و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان آموزنده و کوتاه تحمل درد عشق . داستان آموزنده و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان تاریخی بز . داستان تاریخی تحمل درد عش . داستان تاریخی کاستی . داستان جالب صورت حساب، داستان کوتاه و جالب صورت حساب، داستان جذا . داستان زیبا و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان زیبا و کوتاه تحمل درد عشق . داستان زیبا و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان زیبای آلزایمر مادر . داستان زیبای دروغ های مادرم . داستان زیبای کلام امید، داستان زیبای و کوتاه کلام امید، داستان ز . داستان غمگین دستان پاک رفتگر، داستان غمگین، داستان مفهومی دستان . داستان واقعی سخنرانی بیل گیتس، داستان جالب سخنرانی بیل گیتس، داس . داستان کوتاه بزرگترین افتخار . داستان کوتاه تحمل درد عشق . داستان کوتاه قدرت بخشش,داستان زیبا و کوتاه قدرت بخشش,داستان آموز . داستان کوتاه کاستی ها زندگی .
» آرشیو مطالب
داستان آموزنده جدید,داستان بسیار زیبا,داستان جالب,داستان جدید
آبان 91
مرداد 93
شهریور 93
آبان 93
آذر 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
بسم الله العلی العظیم
به سوی فردا
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
لیلای بی مجنون
برادرم ... جایت همیشه سبز خواهد ماند
زیباترین اشعار عاشقانه معاصر
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
خورشید پنهان
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بلوچستان
سفارش پشت سفارش
سالار اینترنت
دکه آنلاین
عاشقانه ای برای عشقــــــــــم
سایه روشن
راه روشن
سفارش آنلاین
بازارچه
خرید آنلاین=تخفیف
بروز مارکت
اسپایکا
خرت و پرت
قدم بر چشم
فروشگاه مرکزی
گردش آنلاین
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
گردشگران
چرخ خیاطی
سایه روشن
سحا مارکت
کلبه دوستانه
چلچلی من
توس مارکت
فروش اینترنتی
خرید اینترنتی, ovdn hdkvjkjd
سلطان صاحبقرون
جذاب ترین ها
PARANDEYE 3 PA
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
****شهرستان بجنورد****
مشاور
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
*نهانخانه جان*
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
گوهر کمال
بی تو ...
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
تنهایی......!!!!!!
farzad almasi
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
هواداران بیرجندی دکتر قالیباف
پیامنمای جامع
کارشناس مدیریت دولتی
*bad boy*
خدایا،عاقلی مودبم فرما
غزل عشق
آوای من
درس های زندگی
شلوغ پلوغ
زندگی شیرین
ترخون
بیانات و سخنان رهبری
علمدار بصیر
دلنوشته های من
یه دختره تنها
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
نت سرای الماس
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
Tarranome Ziba
تا سرد نشده سکوت کن!
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق رها
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
ازدواج آگاهانه، همین و بس
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
منتظـــــران شــــــــــهادت
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
گنجگاه
روان شناسی * 心理学 * psychology
خط خطی های یک دخترروانی...
محبین
دردودل
اسمان
ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ
•*•.¸¸.•*ღ ســــرزمـــیـن رویـــــایــــی ღ*•.¸¸.•*•
اجتماعی
عدالت جویان نسل بیدار
خاطرات خاکستری
HADAFE SORKH
آپدیت یوزر پسوورد نود32
آپدیت یوزرنیم پسوورد نود32
حامی رایانه جدیدترین یوزر پسورد های نود32
انرژی+
Love..:R:..
فترس

افرا
از هر دری سخنی
Chamran University Accounting Association
پاتوق بهترین دوست
جامع ترین وبلاگ خبری
همیشه ابری
مهندسی پیوند ارتباط داده ها DCL-ICT
وحشت زده
آموزش تست زدن کنکور
دود سیگار با یه روح بیمار اشک هایی که هی میچکه روی گیتار
غروب دریا
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان .
parastari
شایاجون
اینجـــــا هــــمه چــــی درهـــــمه
سوالات کنکور دکتری
در ارزوی گمنامی
لطفـ ـرحمان
می خواهم لاغر بمانم
با یِ لبخند ملیح

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب